بارداری پر خطر
در همه بيمارستانهاي زنان بخشي را به حاملگيهاي پرخطر اختصاص دادهاند. در اين بخش مادران بارداري بستري هستند که به علت وجود مشکلي در دوران حاملگي بايد تحت نظر باشند. چراکه اگر ذرهاي غفلت در مراقبتهاي پزشکي براي اين مادران يا جنين رخ دهد، چه بسا جان هر دو با خطر جدي مواجه شود. از اينرو لازم است اينگونه مادران به محض اينکه از خطر آگاه شدند، خيلي زود خود را به اولين بيمارستان برسانند.
حاملگي پرخطر به دو گروه بزرگ تقسيم ميشود: خطراتي که مربوط به مادر است و خطراتي که جنين را تهديد ميکند.
عوامل متاثر از بيماري مادر
عواملي که سلامت مادر را تهديد ميکنند متعدد هستند. برخي از آنها براي اولينبار و در اثر بارداري براي مادر ايجاد شدهاند و برخي ديگر عواملي هستند که براثر بيماري مادر زمينههاي خطرات بارداري را تشديد کرده است؛ اين عوامل عبارتند از:
فشار خون: فشار خون خانم باردار در حالت طبيعي بايد 120 روي 80 باشد. گاهي فشار خون به دلايلي بالاتر ميرود و مشکلاتي براي مادر و حتي جنين پديد ميآورد. اگر فقط فشار خون بالا برود، ميتوان با تجويز داروهاي ضد فشار خون، بيماري ايجاد شده را مهار کرد. ولي گاهي فشار خون بالا، با دفع پروتئين از ادرار توام ميشود که زنگ خطري است براي مادر و پزشک معالج. اين اختلال معمولا بعد از نيمه دوم بارداري يا بعد از هفته بيستم اتفاق ميافتد و نام اصلي آن، مسموميت حاملگي يا پرهاکلامپسي است.
هرچه مسموميت حاملگي زودتر رخ دهد، خطر براي مادر و جنين بيشتر خواهد بود. خوشبختانه، اکثر پرهاکلامپسيها در اواخر بارداري و از نوع خفيف هستند و با بستريشدن مادر در بيمارستان برطرف ميشوند؛ ولي همه اينها مشروط بر اين است که مادر خيلي زود به پزشک مراجعه کند. تاخير در درمان، باعث تشديد پرهاکلامپسي و ورود بيمار به مرحله بسيار خطرناک به نام اکلامپسي ميشود. در اين مرحله مادر تشنج کرده و به کما ميرود و اگر بموقع اقدام نشود مادر و جنين هر دو از بين خواهند رفت. مادران باردار مبتلا به پرهاکلامپسي در مراحل اوليه بيماري علامتي را مشاهده نميکنند، اما بتدريج علائمي مانند ورم پاها و دستها، افزايش وزن ناگهاني، سردرد شديد، تغييرات ديد و بينايي، درد و حساسيت بالاي شکم را حس ميکنند. فشار خون بالا ممکن است باعث کندهشدن جفت و خونريزي شود. گاهي مسموميت حاملگي آنقدر وخيم ميشود که چارهاي جز ختم بارداري نيست. ( پرهاکلامپسي در مادران باردار کمتر از 18 و بيشتر از 35 سال بيشتر رخ ميدهد، ولي احتمال بروز آن در هر سني وجود دارد)
ديابت: بعضي زنان قبل از بارداري مبتلا به ديابت هستند؛ اين زنان از همان ابتداي حاملگي در گروه حاملگيهاي پرخطر جاي ميگيرند. مادراني هم هستند که براي بار اول در حاملگي دچار افزايش قند خون شدهاند. ديابت بارداري در 4 درصد از بارداريها بروز ميکند. براي پيشگيري از ديابت بارداري بهتر است از هفته 24 تا 28 بارداري آزمايش انجام شود؛ در اين آزمايش به مادر باردار 50 ميليگرم گلوکز داده ميشود و بعد از گذشت يک ساعت قند خون اندازه گرفته ميشود. اگر قند خون بيشتر از 130 ميليگرم در دسي ليتر باشد تست ديگري به نام تست تحمل گلوکز انجام ميشود. ديابت در بارداري بايد کنترل شود. ديابت باعث رشد زياد جنين در رحم ميشود و زايمان را دشوار ميکند. همچنين ديابت مادر باعث بروز ناهنجاريهاي جنيني، بيماريهاي مادرزادي نوزاد و حتي مرگ داخل رحم ميشود. درمان ديابت بارداري کنترل رژيم غذايي وکنترل قند خون است؛ حتي ممکن است تزريق انسولين در طول بارداري نياز باشد اما اگر با همه مراقبتها قند خون مادر همچنان بالا باشد، ممکن است بارداري زودتر از موعد ختم شود.
بيماريهاي زمينهاي مادر: وجود بعضي بيماريهاي مادر، بارداري را به خطر مياندازد. مثلا مادراني که مبتلا به بيمارهاي قلبي و عروقي هستند بايد از همان ابتداي بيماري تحتنظر باشند. زيرا بارداري فشار زيادي به سيستم قلبي ـ عروقي مادر وارد ميکند. البته نارساييهاي قلبي انواع مختلف دارد و زناني که بيماريهاي قلبي از نوع شديد دارند اصلا نبايد باردار شوند. بيماري ديگري که در سطح جامعه شايع هم هست، بيماري صرع يا اپيلِپسي است. شايد در سالهاي قبل بارداري براي اين زنان بسيار مشکلساز بود و حتي پزشکان آن را منع ميکردند؛ ولي امروزه بارداري براي مبتلايان به صرع آسانتر شده و تقريبا همه آنها نوزادان سالمي هم به دنيا ميآورند.
عفونت ادراري: شيوع عفونت ادراري در زنان باردار بالا ميرود. رحم در حال رشد فشار زيادي به مثانه وارد ميکند. از طرفي افزايش سطح هورمونهاي حاملگي نيز باعث شل و گشاد شدن حالب کليه شده و سرعت جريان ادرار را کند ميکند و سرعت خروج ادرار آهسته و احتمال احتباس باکتريها و در نتيجه عفونت بيشتر ميشود. عفونت ادراري با علائمي مانند سوزش ادرار، تکرر ادرار، احساس دفع دردناک، درد ناحيه لگن و… همراه است. عفونت ادراري ابتدا در مثانه بروز ميکند؛ ولي اگر درمان نشود به دستگاه ادراري فوقاني يعني کليهها خواهد رسيد و بيماري خطرناکي به نام پيلونفريت را بهوجود خواهد آورد. عفونت کليه جزو موارد اورژانسي است و مادر بايد در بيمارستان بستري شود. مادران مبتلا، با تب شديد، لرز، درد شکم، تهوع و استفراغ و وجود خون يا عفونت در ادرار مراجعه ميکنند. عفونت کليه ممکن است باعث زايمان زودرس شود. درمان عفونت ادراري تجويز آنتيبيوتيک است. گاهي عفونت ادراري در مادر باردار، راجعه (برگشتپذير) است. اين بيماران بايد تا پايان بارداري از دارو استفاده کنند.
زايمان زودرس: حاملگي کامل يا اصطلاحا ترم که جنين کاملا رسيده و همه چيز طبيعي است و نوزاد قابليت زندگي بيرون از رحم را دارد، 40 هفته است. البته تا حداکثر 41 يا 42 هفته نيز ميتوان منتظر ماند. اگر زايمان قبل از هفته 37 حاملگي اتفاق بيفتد، با نوزاد نارس مواجه هستيم که ممکن است نياز به مراقبتهاي ويژه داشته باشد و هنگام تولد با مشکلات تنفسي مواجه شود.
خونريزي: خانم باردار طي بارداري نبايد دچار خونريزي شود. اگر از اوايل بارداري خانمي دچار خونريزي با درد باشد تهديد به سقط است که در سهماه اول احتمال سقط جنين را بالا ميبرد. اين خانمها بايد به پزشک مراجعه و از فعاليت شديد نيز خودداري کنند و سونوگرافي نيز توصيه ميشود. در اواخر بارداري خونريزي مفهوم ديگري دارد. دو عامل مهم آن دکولمان (کندهشدن جفت) و جفت سرراهي است. دکولمان معمولا با درد و خونريزي همراه است و اين خون اغلب رنگ تيره دارد. اما در جفت سرراهي خونريزي روشن است و مادر دردي ندارد. هر دو خطرناک هستند و جنين را با کمبود اکسيژن مواجه ميکنند. اگر خونريزي در طول بارداري مکرر اتفاق بيفتد، احتمال زايمان زودرس و پارگي کيسه آب در آنها بيشتر ميشود. ممکن است دکولمان و جفت سرراهي، خونريزي زيادي ايجاد کنند که خيلي زود باعث مرگ جنين ميشود.
عوامل جنيني
چندقلويي: حاملگيهاي چندقلويي معمولا مشکلاتي براي مادر و جنينها پديد ميآورند. چندقلويي احتمال بروز بيماريهايي مانند پرهاکلامپسي، فشارخون بالا، ديابت بارداري، جفت سرراهي، کندهشدن زودرس جفت، زايمان زودرس و استفراغ را بالا ميبرد. هر چه تعداد قُلها بيشتر باشد، خطر براي مادر و جنينها هم بيشتر ميشود. احتمال کموزني هنگام تولد در نوزادان چندقلو بسيار بيشتر است. نوزادان با وزن کم معمولا نميتوانند در بدو تولد بهطور طبيعي تنفس کنند و اغلب آنها در بيمارستان و بخش مراقبتهاي ويژه نوزادان بستري ميشوند. (نوزاد کموزن نوزادي است که در بدو تولد کمتر از2500گرم وزن داشته باشد)
محدوديت رشد جنيني داخل رحم: گاهي در بررسيها مشخص ميشود سن جنين با رشدش مطابقت ندارد. عوامل زيادي باعث تاخير رشد داخل رحمي جنين ميشوند. مادران مبتلا به سوءتغذيه، الکلي، سيگاري، مبتلايان به بيماريهاي قلبي، ديابت و مصرف برخي داروها ممکن است نوزادي با محدوديت رشد به دنيا آورند. البته ممکن است مادري هيچ يک از اين شرايط را نداشته باشد، ولي نوزادي با رشد کم به دنيا بياورد. عوامل ديگري که مربوط به جنين هستند، عبارتند از : نارسايي جفت، اختلالات کروموزومي و عفونتهاي داخل رحم نيز باعث تاخير در رشد جنين ميشوند. اين عامل نيز جزو موارد اورژانسي است و مادر بايد در بيمارستان بستري شود.
مايع آمنيوتيک: مايع آمنيوتيک بهعنوان يک ضربهگير عمل ميکند و به جنين امکان حرکت ميدهد و دماي بدن جنين را نيز حفظ ميکند. اگر ميزان مايع آمنيون کمتر يا بيشتر باشد حاملگي را با مشکلاتي روبهرو ميکند. وقتي مايع آمنيون بيش از حد زياد است احتمال زايمان زودرس بالا ميرود. همچنين احتمال جداشدن زودرس جفت و پيچيدن بند ناف به دور گردن جنين نيز افزايش مييابد. البته گاهي زيادي مايع آمنيوتيک ممکن است بهدليل وجود ناهنجاريهايي در جنين باشد و کليههاي جنين بيش از حد ادرار توليد کنند و چون جنين قادر به بلع مايع نيست ، بدين ترتيب چرخه طبيعي تنظيمکننده مايع آمنيون با مشکل روبهرو ميشود. (مايع آمنيوتيک زياد در مادران ديابتيک بيشتر مشاهده ميشود) کمبودن مايع آمنيون نيز ممکن است باعث به وجود آمدن فشار از ديوارههاي جانبي رحم به جنين و بروز ناهنجاري در اندامها شود.
ناسازگاري گروه خون مادر و جنين: وقتي گروه خون مادر منفي و گروه خون جنين مثبت است، در بارداري اول مشکل چنداني به وجود نميآيد؛ زيرا ورود خون RH منفي به داخل خون مادر RH مثبت، در اواخر بارداري است و بدن مادر فرصتي براي واکنش ندارد، اما در بارداري بعدي در صورتي که مادر آمپولي به نام روگام دريافت نکرده باشد بدن مادر از همان اوايل بارداري پادتن (آنتيبادي) توليد ميکند که با ورود به خون جنين گلبولهاي قرمز جنين را از بين ميبرد و جنين را با کمخوني شديد مواجه ميکند. اگر اقدام بموقعي در موقع بارداري نشود ممکن است جنين از دست برود. در اين موارد بايد با تزريق خون به جنين داخل رحم کمخوني را جبران کرد. همه مادراني که گروه خونيRHمنفي هستند بايد در هفته 28 بارداري آمپول روگام تزريق کنند و اگر نوزاد RH مثبت باشد در عرض 72 ساعت بعد از زايمان نيز آمپول روگام را تزريق کنند و در حاملگي بعدي نيز تحت نظر باشند.
پارگي کيسه آب: پارگي زودرس کيسه آب يکي از مشکلات مهم دوران بارداري است که هم مادر و هم جنين را تهديد ميکند. علت پارگي کيسه 70 درصد موارد مشخص نيست؛ ولي ضربه به شکم مادر، زمينخوردن، عفونتهاي موضعي، اتساع بيش از حد رحم مانند مايع آمنيوتيک زياد يا حاملگي چند قلويي و… ممکن است باعث پارگي کيسه شود. اگر اين کيسه در اوايل بارداري يعني قبل از هفته 25 پاره شود، ممکن است باعث عفونت شود و جنين از دست برود. البته عفونت گاهي باعث مرگ مادر نيز ميشود. مادراني که دچار پارگي کيسه در اوايل بارداري هستند، بايد در بيمارستان بستري شوند. اگر پارگي اندک باشد گاهي نشت مايع به مرور برطرف ميشود، ولي در پارگيهاي زياد چارهاي جز ختم بارداري نيست. پارگي بعد از هفته 25 يا در اواخر بارداري نيز با توجه به شرايط و سن حاملگي و وضع مادر و جنين مورد قضاوت قرار ميگيرد. بعد از هفته 25 مادر در بيمارستان بستري ميشود تا اگر بتوان حاملگي را به هفته 34 رساند.
دفع مدفوع توسط جنين درون رحم: نام علمي عمل دفع، مکونيوم است و حدود 5 تا 15درصد از جنينها درون رحم مکونيوم دفع ميکنند؛ مايعي رقيق به رنگ زرد يا سبز روشن که گاهي نيز بسيار غليظ است؛ بهطوري که احتمال بلع آن توسط جنين وجود دارد. بلع مکونيوم باعث خفگي جنين ميشود.